کد مطلب:301679 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:248

تصویر زهرا در بهشت


سومین منقبتی كه حضرت صدیقه سلام الله علیها با پدر و فرزندانش اشتراك دارد منور بودن بهشت است با تصویر او.

انس از حضرت رسول اكرم روایت می كند كه آن حضرت فرمود:

«ان آدم صلوات الله علیه نظر فی الجنة فلم یر صوره مثل صورته فقال: الهی لیس فی الجنة صورة مثل صورتی؟ فاخبره الله تعالی و اشار الی جنة الفردوس، فرای قصرا من یاقوته بیضاء فدخلها فرای خمس صور مكتوب علی كل صورة اسمها: انا محمود و هذا احمد، انا الاعلی و هذا علی، انا الفاطر و هذه فاطمه، انا المحسن و هذا حسن، انا ذوالاحسان و هذا حسین». [1] .

«حضرت آدم چون در بهشت به هر سو نگریست و صورتی را


به شكل و قیافه ی خود نیافت، عرض كرد: خدایا، صورتی نظیر چهره ی من نیافریده ای؟ خدای متعال او را متوجه بهشت فردوس كرد و حضرت آدم در آنجا قصری از یاقوت سفید دید و هنگامی كه وارد آن قصر شد، پنج تصویر مشاهده كرد كه اسامی هر یك از آنان به این شرح نوشته شده بود: من محمودم و این احمد است، من اعلی هستم و این علی است، من فاطرم و این فاطمه است، من محسنم و این حسن است، من ذوالاحسانم و این حسین است».

حدیث دیگری در همین موضوع شیخ عبدالرحمان صفوری در نزهه المجالس، و مولی محمد مبین در معارج النبوة، از حضرت صادق سلام الله علیه روایت می كنند كه آن حضرت فرمود:

«كان آدم و حواء جالسین فجائهما جبرئیل و اتی بهما الی قصر من ذهب و فیه سریر من یاقوت حمراء و علی السریر قبة من نور فیها صورة، علی راسها تاج، و فی اذنها قرطان من لولو، و فی عنقها طوق من نور، فتعجب من نورها حتی ان آدم نسی حسن حواء فقال: ما هذه الصورة؟ قال (جبرئیل): فاطمه، و التاج ابوها، و الطوق زوجها، و القرطان الحسن والحسین. فرفع آدم راسه الی القبة فوجد خمسة اسماء مكتوبة من نور: انا المحمود و هذا محمد، و انا الاعلی و هذا علی، و ان الفاطر و هذه فاطمة، و انا المحسن


و هذا الحسن، و منی الاحسان و هذا الحسین. فقال جبرئیل: یا آدم احفظ هذه الاسماء فانك تحتاج الیها، فلما هبط آدم بكی ثلاثمائة عام ثم دعا بهذه الاسماء و قال: یا رب بحق محمد و علی و فاطمة والحسن والحسین، یا محمود، یا اعلی، یا محسن،یا فاطر اغفر لی و تقبل توبتی، فاوحی الله الیه یا آدم لوسئلتنی فی جمیع ذریتك لغفرت لهم». [2] .

«آدم و حوا در كنار هم نشسته بودند كه جبرئیل به نزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصری از طلا برد، در آنجا تختی از یاقوت قرمز بود و بالای آن تخت قبه ای بود نورافشان، و در میان آن قبه چهره ای غرقه در نور، كه تاجی بر سر نهاده و دو گوشوار از لولو در گوشش، و گردن بندی از نور بر گردنش آویخته بود. هر دو از نورانیت حیرت انگیز آن تمثال در شگفت شدند به حدی كه حضرت آدم زیبائی همسرش حوا را فراموش نمود (زیرا شاهد یك زیبائی بی سابقه و حسن بی نظیری بود)، لذا روی به جبرئیل كرد و پرسید این صورت كیست؟ جبرئیل گفت: این فاطمه است، و آن تاجش احمدنما، گردن بندش حیدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسین اوست. آنگاه حضرت آدم سر خویش را به سوی قبه نور بلند كرد، و در آنجا این پنج اسم را با خط نور نوشته دید: من محمودم و این محمد است، من اعلی هستم و این علی است، من فاطرم و


این فاطمه است، من محسنم و این حسن است، و احسان از من است و این حسین است.

پس از قرائت این نامها جبرئیل گفت: یا آدم، این نامها را بخاطر بسپار كه بعدها یقینا به آنها نیازمند می شوی، و آن اسماء مشكل گشای تو خواهند بود.بعد از آنكه حضرت آدم مرتكب آن ترك اولی شد و در نتیجه بر زمین فرود آمد، بعد از300 سال اشك ریختن (بیاد آن نامهای مقدس افتاد) و با آن اسماء مبارك دعائی ترتیب داد و به پیشگاه خدای متعال چنین معروض داشت:

پروردگارا به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین، یا محمود، یا اعلی، و یا محسن، یافاطر از خطای من درگذر و توبه مرا قبول فرما. در آن هنگام از جانب خدای تعالی خطاب آمد كه یا آدم اگر (در آن حال دعا) در خواست می كردی كه گناهان همه ی فرزندانت را بیامرزم هر آینه همه ی آنان را می بخشیدم».

آری برای خدای متعال هرگز سنگینی ندارد كه از بركت این دعا جمیع گناهان ما را نیز ببخشد، لذا جا دارد كه ما نیز بگوئیم:

«یا رب بحق محمد، و علی، و فاطمه، والحسن والحسین، یا محمود یا اعلی یا فاطر یا محسن اغفر لنا و تقبل توبتنا».

حدیث مفصل دیگری جناب سلمان نقل می كند كه حضرت رسول اكرم فرمود:

«اشتق الله لنا من اسمائه اسماء، والله محمود و انا محمد، و الله الاعلی و اخی علی، و الله فاطر و ابنتی فاطمه،


و الله محسن و ابنای الحسن والحسین». [3] .

«خدای تعالی از اسامی خودش نامهای ما را مشتق فرموده است: خدا محمود است و من محمدم، خدا اعلی است و نام برادرم علی است، خدا فاطر است و اسم دخترم فاطمه است، خدا محسن است و نام دو فرزندم حسن و حسین است».

روایت فوق را نطنزی [4] در الخصائص العلویه، و عده ای دیگر از دانشمندان بزرگ شیعه و سنی نقل فرموده اند، و اگر بجز این روایت، حدیث دیگری در دست ما نباشد از همین خبر، مطالب


مهمی را می توان استفاده كرد؛ و با توجه به این كه بعد از سیصد سال اشك ریختن،- در هنگام درماندگی و احتیاج- این نامهای مقدس مشكل گشا و نجات بخش آدم ابوالبشر بوده اند، كاملا واضح است كه تمام فرزندان آدم در سختی ها نیازمند آنان بوده و در طلب حاجت و رفع گرفتاریها با توسل به این اسماء مبارك كامروا خواهند بود. [5] .



[1] زين الفتي في شرح سوره هل اتي (تاليف عاصمي).

[2] نزهه المجالس ج 2/ 230.

[3] الخصائص العلويه (تاليف نطنزي)، فرائدالسمطين ج 1/ 41، احقاق الحق ج 5/ 3. اين روايت در كتب شيعه هم ضبط گرديده است كه براي نمونه به بحارالانوار ج 15/ 9 مي توان مراجعه نمود.

لازم به يادآوري است: روايت اشتقاق اسامي پنج تن كه ابوهريره نقل نموده بود در ذيل موضوع اول: (زهرا عليهاالسلام يكي از علل آفريش) ذكر گرديد.

[4] ابوالفتح محمد بن علي بن ابراهيم نطنزي متولد 480 هجري.

سمعاني درباره ي او مي گويد: «وي در لغت و ادب و شعر از تمامي اهل خراسان و عراق فاضل تر است. او در سال 521 هجري به مرو آمد و من مقدار قابل توجهي از ادبيات را نزد وي خواندم و از او و درياي علمش استفاده ي بسيار نمودم. بعدها او را در همدان ديدم، چندين بار هم در طول اقامتم در بغداد نزد ما آمد و من هر بار كه او را ديدم تقريرات وي را نوشتم و از ا و بهره بردم... در مرو نيز از او استماع حديث كرده ام». (مراجعه بفرماييد به: الانساب سمعاني ج 5/ 505، الغدير ج 1/ 115).

[5] در اين باره نظر خوانندگان را ب روايت شريفه اي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم جلب مي نماييم.

«.. عن معمر بن راشد، قال: سمعت اباعبدالله الصادق عليه السلام يقول: اتي يهودي النبي صلي الله عليه و آله و سلم فقام بين يحد النظر اليه، فقال: يا يهودي ما حاجتك؟ قال: انت افضل ام موسي بن عمران بن عمران النبي الذي كلمه الله و انزل عليه التوراه و العصا و فلق له البحر و اظله بالغام؟

فقال له النبي صلي الله عليه و آله و سلم انه يكره للعبد ان يزكي نفسه ولكني اقول: ان آدم عليه السلام لما اصاب الخطيئه كانت توبته ان قال: اللهم اني اسالك بحق محمد و آل محمد لما غفرت لي، فغفرها الله له.

و ان نوحا لما ركب في السفينه و خاف الغرق، قال: اللهم اني اسالك بحق محمد و آل محمد لما انجيتني من الغرق، فنجاه الله عنه.

و ان ابراهيم عليه السلام لما القي في النار، قال: اللهم اني اسالك بحق محمد و آل محمد لما انجيتني منها، فجعلها الله علي بردا و سلاما.

و ان موسي لما القي صاه و اوجس في نفسه خيفه قال: اللهم اني اسالك بحق محمد و آل محمد لما آمنتني، فقال الله جلاله: لاتخف انك انت الاعلي.

يا يهودي ان موسي لو ادركني ثم لم يومن بي و بنبوتي ما نفعه ايمانه شيئا و لانفعته النبوه. يا يهودي و من ذريتي المهدي اذا خرج نزل عيسي بن مريم عليه السلام لنصرته فقدمه و صلي خلفه». (بحارالانوار ج 26/ 319، 320). خلاصه ي روايت فوق اين است كه امام صادق عليه السلام مي فرمايند كه روزي يك يهودي از پيامبر سوال كرد كه آيا شما افضل هستيد يا موسي؟ پيامبر فرمودند: آنگاه كه آدم مرتكب خطا گرديد با اين جملات توبه نمود: «خدايا، به حق محمد و آل محمد از تو مي خواهم كه مرا بيامرزي»، و خدا نيز او را آمرزيد. نوح نيز آنگاه كه بر كشتي نشست و از غرق شدن ترسيد، به خدا عرض كرد: «خداوندا، من از تو مي خواهم كه به حق محمد و آل محمد مرا از غرق شدن نجات دهي»، خدا هم او را نجات داد. ابراهيم نيز آنگاه كه در آتش انداخته شد چنين گفت: «خداوندا، به حق محمد و آل محمد از تو مي خواهم كه مرا از اين آتش نجات دهي»، و خداوند نيز آتش را براي او سرد و بي ضرر قرار داد. موسي نيز زمانيكه عصاي خويش را انداخت ترس قلب او را فراگرفت و در آن حال گفت: «خداوندا، به حق محمد و آل محمد مرا (از اين اژدها) در امان دار». خدا نيز به موسي فرمود: نترس تو بر آن مسلط خواهي بود و به من و به نبوت من ايمان نمي آورد ايمانش و نبوتش هيچ نفعي براي او نداشت. اي يهودي، مهدي از ذريه من است و آنگاه كه خروج نمايد عيسي بن مريم براي نصرت او خواهد آمد و مهدي را مقدم خواهد داشت و پشت مهدي نماز خواهند گزارد».

همچنين در روايي از امام صادق عليه السلام نقل شده است زمانيكه يوسف توسط برادرانش در چاه انداته شد، جبرئيل نزد او آمد و به وي گفت كه خداوند امر نموده كه (براي نجات از چاه) اين جملات را بگويي: «اللهم اني اسئلك، فان لك الحمد كله، لا اله الا انت، الحنان المنان، بديع السماوات و الارض، ذوالجلال و الاكرام، و صل علي محمد و آل محمد، و اجعل لي من امري فرجا و مخرجا، و ارزقني من حيث احتسب و من حيث لااحتسب، فدعا ربه فجعل الله له من الجب فرجا، و من كيد المراه مخرجا، و آتاه ملك مصر من حيث لايحتسب». (تفسير قمي ج 1/ 355، بحارالانوار ج 12/ 247، 248).